471 --- سکانس یک / روز برفی

متن مرتبط با «عموحسین» در سایت 471 --- سکانس یک / روز برفی نوشته شده است

493 --- عموحسین

  • دفعه اول که رفتیم جنوب همین که راه افتادیم سمت دشت توی کاغذش نوشت : از برای من قبول . بسم الله الرحمن الرحیم. هربار همین بود. تا حرف خط رفتن می آمد می نوشت از برای من قبول و شلوار خاکی اش را می پوشید و یا علی سمت ماشین های جهاد. هربار پشت وانت می نشس, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها