474— شام ماكاراني داريم مامان؟!

ساخت وبلاگ

منحدودادرازكشيدهام. مادرمحدوداغذابرايمدرستكردهاست. حدوداًماكارانيشامداريم.

پدرمداردخبرگوشميكند. راديوروشناست.

حدوداًدارمگوشميكنم. بهخبريكهداردبهيككشتاراشارهميكند. ١٧داوطلباعزامبهجبههدراتوبوسيسوختهاند. خمپارهخوردهاند

مادرمصداياخبارراكمميكند. حدوداًمرانازميكند. ميبوسدم. پدرمراهم. هردويمانراهم.

اينجورچيزهايغريباتفاقياست. غذاخوردن. خبرگوشدادن. پدرراديدن. مادرراديدن. ماكارانيشامداشتن. ميرومبهشتزهرا. بامادرم. باپدرم . باراديو. بايكظرفپرماكاراني.

راديوميگويد: لاالهالاالله. محمداسترسولوعليوليالله

جنازههر١٧تاييمانراميگذارندتوويآمبولانس. منكنارآن١٦تايديگر. راديوميگويد: لاالهالاالله. محمداسترسولوعليوليالله. مادرمحدوداًبغلمميكند. پدرمحدوداًميميرد. شامحدوداًماكارانيداريم.

 

مرتيكه نگاشت : شام ماكاراني داريم مامان؟ اثر سون آپ

471 --- سکانس یک / روز برفی...
ما را در سایت 471 --- سکانس یک / روز برفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oceanic بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 7 اسفند 1397 ساعت: 17:22